پرش به محتوا

شرم زدایی از جنبش سبز ایران

مارس 1, 2011

1-یکی از ویژگیهای حکومتهایی که به ستیزه با مردم خویش می پردازند، نادیده گرفتن مفهوم شهروندی است.تقلیل اتباع کشور از شهروند به توده ای بی شکل و بدون حق و تقسیم بندی به  خودی و غیر خودی را در رژیم های سرنگون شده یا در حال سرنگونی مصر و لیبی و یمن و بحرین به وضوح مشاهده کردیم.عربده جویان و قداره کشانی که به میان جمعیت خسته و پریشان از ظلم میتازند و به اسم دین و مبارزه با بیگانه ، هموطنان خویش را به خون در میکشند.اینها همان «خودی ها» هستند که از رانتهای دولتی مختلف استفاده کرده اند تا در چنین روزی به یاری سیستم متبوع خود بشتابند.
مسلم است که سیستم جبار اینان را نیز فاقد شان شهروندی میداند و فقط ایشان را پرورانده تا روزی در بزنگاهی یاریش دهند و از حیاتش دفاع کنند.روشن است که به رسمیت شناختن مفهوم شهروندی مستلزم به رسمیت شناختن حقوقی است که هر انسان صرفنظر از اینکه دارای چه عقیده و دین و مسلک و رنگ و نژاد و.. است صاحب آن است. هر انسانی به حکم آن که انسان است، دارای حقوق قطعی ای است که حداقل های آن در اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد قید شده است.
نکته ای که در مبارزات سیاسی با دولتهای جبار باید بر آن پای فشرد،  حقوق شهروندی و اطلاق آن به تمامی اتباع کشور فارغ از هر نوع نگرش و عقیده است.واضح است که کسب حقوق شهروندی به معنای رفع استبداد و انسداد سیاسی خواهد بود.
2-جنبش دموکراسی خواهی ایران ابتدا باید در درون خود به پلورالیزم(کثرت گرایی) و اعتقاد به برابری انسانها نائل شود تا بتوانداین خواسته را به جامعه تسری دهد.دولت جمهوری اسلامی همواره  معتقدان به تغییر در ایران را «مشتی بهایی و منافق و سلطنت طلب » خوانده و از این رهگذر می کوشد تا جنبش را تحقیر کند.متاسفانه بعضی از دوستان نیز از اینکه «متهم» به اوصاف فوق شده اند، خجل و شرمسار گردیده و از این اتهامات تبری جسته اند!
به دوستانی که از این اوصاف شرمنده شده اند یادآوری میکنم، «بهایی، منافق و سلطنت طلب» هم انسان هستند و هم شهروند ایرانی.بنابراین حق دارند که نگران سرنوشت سرزمین خویش باشند و برای بهبود آن فعالیت کنند.از این میان «مجاهدین» به علت همکاری با دشمن قسم خورده ایران و مشارکت در قتل هموطنان و به اسارت کشاندن بسیاری از ایرانیان، باید در دادگاه های جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.بدیهی است که این اتهام نیز فقط شامل آمرین و عاملین این جنایات است و گرنه جوانی که صرفا جهت اخذ پناهندگی سیاسی به این سازمان روی خوش نشان میدهد، متهم و جانی نیست.
3-جنبش سبز باید خود را از پروژه شرمنده سازی برهاند و با افتخار همه ایرانیان را بپذیرد و از حضور بهاییان، سلطنت طلبها و مجاهدینی که دست به خون مردم خویش نیالوده اند، احساس شرمندگی نکند.در فردای ایران آزاد جای سخن گفتن و زندگی برای همه هست.جنبش دموکراسی خواهی ایران در صورتی به اهداف دموکراتیک خود میرسد که دایره حضور همه ایرانیان را به اندازه همه تفکرات موجود و گرایشهای سیاسی و اجتماعی بگسترد.در فردای ایران حتی آقای حسین شریعتمداری نیز باید بتواند حرف بزند و بنویسد.

بیایید این جمله ماندلای بزرگ را سرلوحه فردا کنیم:»ببخشیم ولی فراموش نکنیم.»

باز هم بی بی سی فارسی و تضعیف جنبش آزادیخواهی ایران

فوریه 12, 2011
تهیه کنندگان و برنامه سازان محترم بی بی سی، هموطنان سابق
برنامه اخیرتان با حضور دوتن از فعالان(!!) جنبش، یکی اصلاح طلب(؟) و دیگری رئیس!؟ با همکاری آقای فانی و آقای فرهاد بهمن- با آن نثر اعصاب خرد کن در گزارشها ، جابجا کردن مدام فعل و فاعل و مفعول- یک ساعت کوشیدید که اثبات کنید ۲۵ بهمن در تهران خبری نخواهد بود. من نفهمیدم این تلاش برای اثبات حسن نیت و بی طرفی به حاکمان ایران بود یا نشان دادن صداقت حرفه ای!!
ما ملتی در بند و زیر ستم هستیم، شما رخت خود را از این ورطه برون کشیدید و به هوای زندگی بهتر و امنیت بیشتر مهاجرت کردید، ما ماندیم.فارغ از این که کدام کار درست تری انجام دادیم، روا نیست که اگر یاری نمیکنید این گونه روحیه ما را تضعیف کنید.چرا همکار ظلمه میشوید؟چرا کارشناسی را هم در اثبات ۲۵ بهمن نیاوردید؟به ما پشت نکنید، حتما هنوز اقوام شما در این ویرانه از ظلم ،زندگی میکنند، حداقل برای آنها نیک بخواهید.
بنا به دشواریهای شغلیتان از شما انتظار نداریم علناً از جنبش آزادیخواهی ایران حمایت کنید، اما میخواهیم شما صدای عمله ظلم هم نباشید.
صدای مظلومیت و تنهایی هموطنانتانرا به دنیا برسانید، نامتان در تاریخ دلهای ما به بزرگی ثبت خواهد شد.

بدون تعصب، مفاهیم سیاسی مدرن و سکولار در اندیشه امام علی ع

دسامبر 30, 2010

بیشتر ما نسبت به نمادها و اسامی مذهبی دچار «حساسیت» شده ایم.برای همین اگر سخن درست و نیکی هم در مجموعه آموزه های مذهبی وجود داشته باشد، اغلب نخوانده و نشنیده و ندیده می انگاریمش و این بدترین ضربه ای است که نظام سیاسی دینی به دینداری وارد می آورد.
وقتی دین و روحانیت آن به مثابه سیستم تجسس و کنترل زندگی خصوصی افراد در میآیند، انسانها را به موضغگیری علیه خود میکشانند.چه بسا انسانهایی که دیندار بوده اند، در خلوت خویش با اعتقادات خود حالی داشته اند و حکومت با دخالت و زور و القای تلقی و برداشت خود از دین آنان را از ساحت شریعت به دور افکنده است.
اما، نگاهی بدون تعصب به آنچه در نهج البلاغه از علی بن ابیطالب (ع) نقل شده است، از او انسانی معتدل و آزاد منش تصویر میکند.در عصری که بسیاری از مفاهیم امروزین عرصه سیاست مانند «حکومت حق مردم است» ، «وظیفه حاکم، ایجاد رفاه، امنیت و امکان تحصیل و رشد است» ،به جز در یونان – آنهم نه به معنی امروز- اساساً مطرح نبوده، علی ع این موضوعات را در نامه های ارسالی به استاندارانش یا خطبه هایش مورد اشاره قرار داده است.فقط جهت ایجاد انگیزه برای دوستان علاقمند به بررسی چند نمونه در اینجا می آورم:

1- پایبندی به اخلاق، دراندیشه علی ع ، هدف وسیله را توجیه نمیکند:
کسی که با توسل به گناه پیروز شود، و کسی که با ستم غلبه کند، در واقع مغلوب است. نهج البلاغه حکمت 327
آیا مرا فرمان میدهید تا از راه ستم به کسی که بر او حکومت میکنم، پیروزی جویم؟به خدا سوگند!… به چنین کاری نزدیک هم نشوم. همان-خطبه 126
2-صدافت و شفافیت:
پیشوای قوم «باید» با مردم خود به راستی سخن گوید. همان خطبه های 108 و 154
اگر مردم بر تو گمان ستم بردند، عذر خود را آشکارا با آنان در میان گذار و با این کار ایشان را از بد گمانی بیرون آر، که بدین رفتار ، خود را به تربیت اخلاقی خوی داده باشی .
4-عدالت
معیار و میزان سیاست، عدل است.
عدالت جمال سیاستمداران است.
5- آفات سیاست
الف-قدرت طلبی: …اگر قدرتی که از آن برخورداری نخوتی در تو پدید آورد و خود را بزرگ شمردی، حکومت پروردگار را بنگر که بزرگتر از توست،…چنین نگاهی سرکشی و تندی ات را فرو مینشاند و غقل از دست رفته ات را باز میگرداند.(نامه به مالک اشتر)
ب-استبداد: هر که استبداد ورزد هلاک شود.- خودکامگی تورا میلغزاند و در هلاکتگاه فرو می غلتاند.- این حق برای تو نیست که در میان مردمان به استبداد و خود رایی عمل کنی.(نامه 5)- مبادا بگویی من بر مردم مسلطم، از من فرمان دادن است و از ایشان اطاعت کردن!(نامه 53)
ج-خشونت ورزی: بدترین چیز خشونت و درشتی است.
د-انحصار طلبی:هر که ملک یابد همه چیز را برای خود خواهد.
ه-دزدی و چپاول بیت المال:مردم شهرها هنگامی تنگدست گردند که والیان(حکومتگران) به گرد آوردن مال روی می آورند و از ماندن خود بر سر کار اطمینان ندارند و از آنچه مایه عبرت است، کمتر سود دارند.- نامه 53
و-دروغگویی، سکه رایج زمان ما:او سخن میگوید و دروغ به هم میبافد و وعده میدهد و خلاف آن میپوید(خطبه84)

همین چند نمونه کافی است تا فاصله اندیشه سیاسی علی ع را با حاکمان مذهبی ما نشان دهد. همچنین با مطالعه نامه 53 ، احساس میشود که علی ع حکومت را امری عرفی تلقی میکرده اند و به «حکومت مومنین» باور داشته است نه حکومت دینی.

آغاز هدفمندی، فشار و شوک برای نجات نظام

دسامبر 19, 2010

1-هدفمندی یارانه ها، از منظر اقتصاد و سیاست، امری غیر قابل اجتناب است.روشن است که درآمدها به جای مثلاً پرداخت یارانه بنزین باید صرف تولید و سرمایه گذاری شود.اما اصلاحات اقتصادی کلان ملزوماتی دارد که دولت کنونی فاقد آنست.

2-مقبولیت عام و مشروعیت از مهمترین لوازم مذکور هستند.دولت ملی که قصد اصلاح دارد با ابراز اعتماد مردم و آمادگی آنان برای تحمل مصائب و شدائد ، میتواند به راحتی از موانع و سختیهای بیشمار ریاضت اقتصادی بگذرد.مردم در مورد اهداف اصلاحی دولتی که برآمده از رای مردم نیست و دچار بحران مشروعیت است، به حق به شدت مشکوک هستند.معمولاً تمامی سیاستگذاریها در اینگونه حکومتها نه در جهت منافع ملی بلکه فقط به منظور حفظ نظام موجود است.
طبیعی است دولتی که درگیر مسائل امنیتی و سرکوب جنبشهای مدنی است ناگزیر است دستگاههای امنیتی، تبلیغی و نظارتی خود را روزآمد نگاه دارد.مجبور است این دستگاهها را گسترش دهد، نیروها و تجهیزات بیشتری را به کارگیرد و بودجه های کلانی را خرج کند.پس صرفه جویی دولت از محل حذف یارانه ها، مسیر بخشی از این پولها را از جیب ملت به دستگاههای امنیتی میرساند.

3-یکی از مهمترین ویژگیهای دولتی که می خواهد اصلاحات اقتصادی انجام دهد، قصد کوچک کردن و کاستن از تصدی گری دولتی است.متاسفانه بزرگترین رقم بودجه کشور صرف هزینه های جاری، به عبارت بهتر صرف گرداندن سیستم اداری مملکت میشود.دولتی که در همه امور ، بی دلیل و فقط جهت حفظ برتری گروه حکومتگران دخالت میکند، برای تمامی حوزه ها به ویژه حوزه خصوصی شهروندان تصمیم گیری میکند، طبعاً به مناصب و کارمندان بیشمار نیازمند است.مناصب و کارمندانی که عمدتاً هیچ نقشی در تولید ملی ندارند و فقط باری بر سر بودجه عمومی کشور هستند.دولت به هیچ عنوان نه تنها علاقه ای به کوچک کردن خود ندارد بلکه روز به روز بزرگتر از سابق میشود.

4-دولتهای رفاه که از اواسط دهه 90 میلادی در کشورهای دموکراتیک بر سر کار آمده اند، با تکیه بر پول «مالیات دهندگان» سیاستهایی را برای ارتقا سطح زندگی و بزرگ شدن طبقه متوسط به اجرا درآوردند.پایه ایدئولوژیک این دولتها را باید در مفاهیم اصالت انسان و ارزشمندی او در دموکراسی جسجو کرد.مفاهیمی که در حکومتهای توتالیتر نقش میبازد و همه چیز به خدمت حفظ نشام در می آید.

طبقه متوسط

دسامبر 13, 2010

1- طبقه متوسط  (نه به مفهوم مارکسیستی که بر مبنای میزان  مالکیت ابزار تولید است) ، طیفی گسترده را شامل میشود.اعضای این طبقه قفط از نظر سطح درآمد مشترک نیستند، بلکه آنها در مواردی مانند میزان تحصیلات، نوع شغل و نوع اعتقادات و باورهای سیاسی و اجتماعی نیز مشترکات فراوانی دارند.طبقه متوسط از صاحبان حرف آزاد تا کارمندان دولت را شامل میشود.پس لزوماً اعضای طبقه متوسط جدای از دولت نیستند.اما ویژگی آنها در گذراندن دوره های آموزش عالی، طبقه متوسط را ، به  طبقه آگاه و پیشرو مبدل ساخته است.چنانکه موتور توسعه ، چه توسعه اقتصادی – به لحاظ نیروی متخصص- چه توسعه سیاسی – به دلیل مطالبات سیاسی و درک و فهم و مسئولیت پذیری، طبقه متوسط است.

2-حکومتهای آزاد در دولتهای دموکراتیک گسترش طبقه متوسط را سرلوحه برنامه های رفاهی و نوسازی اقتصادی قرارداده اند.وقتی کشوری طبقه متوسط بزرگتری دارد، یعنی موفق شده ثروت را تا حد زیادی در جامعه به صورت عادلانه تقسیم نماید و عده بیشتری از مردم را از طبقات پایین به بالا برکشد و یا از تجمع ثروت و فربه تر شدن عده قلیلی در بالا جلوگیری کند.گسترش طبقه متوسط موجب بهبود شاخصهای زندگی و افزایش رفاه میگردد.

3-اعضای طبقه متوسط به وظایف شهروندی خود بیشتر عمل میکنند و از سوی دیگر به حقوق شهروندی خود نیز آگاه ترند و می کوشند تا این حقوق محقق گردد.طبقه متوسط به دلیل توان نسبی اقتصادی بعلاوه آرمانخواهی و آزادیخواهی سهم خود را از حکومت طلب میکند و خواستار محدود شدن اعمال قدرت حکومت در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند.

4-حکومت جمهوری اسلامی در رویکرد جدید خود، قصد نابودی و تلاشی طبقه متوسط را دارد.فشار روزافزون بر بخش خصوصی، دانشگاهها، کانونهای فرهنگی و اجتماعی نشان از تصمیم دولت بر حذف و نابودی طبقه متوسط دارد.نابودی طبقه متوسط و تبدیل مفهوم شهروندی به «توده» ، فشار مخالفتهای سازماندهی شده و جنبشهای روشنفکری که نقش رهبری و آگاه سازی مردم را دارند کم خواهد کرد.تاثیر گذاری بر توده ها و هدایت روانی آنها با تکنیکهای شناخته شده برای حکومتهای توتالیتر پدیده جدیدی نیست .
دولت با تسلط بر دستگاه های رسمی خبری، مبادرت به جریان سازی و تاثیر گذاری بر اذهان توده های نا آگاه میکند.

5-طبقه متوسط معتقد به ارزشهای مدرنیته است.این ارزشها لزومآ ارزشهای غربی نیستند، بلکه مفاهیمی انسانی هستند.

امید

دسامبر 12, 2010

سلام،
سالهاست که جسته و گریخته در وب مینویسم، اکنون به یمن فضای پلیسی حاکم در میهنمان مجبور به پنهان شدن در پشت نام مستعار شده ام.
منهم  مانند شما، همه سالهای جوانیم را از حاکمان جور طلبکارم.میخواهم سهمی در فردای کشور داشته باشم، مینویسم تا شاید ذهنی بیدار شود، فردی از تجربه من پند بگیرد و فکرم در معرض نقد دیگران صیقل بخورد.
نسل من بهترین سالهای عمرش را در زیر فشار حکومت ستمگر از دست داده و عجبا که با این همه فشار و محدودیت باز هم به هر صورتی که شده، خود را به قافله جهانی رسانده و مدارج ترقی را پیموده است.هر چند که همه درها برای کسب اطلاعات به رویش بسته بوده است اما با هر رنج و مشقت ، آموخته و خود را به علوم روز مسلح نموده است.
نسل ما نسلی است که حکومتش جابرانه راه گردش آزاد اطلاعات را سد نموده، اندیشه ورزی را به نام دین برایش حرام نموده و در جزیی ترین مسائل زندگیش تصمیم گیری میکند.
روزگاری، در نبود اینترنت و ماهواره ، ما بودیم و 2 شبکه تلویزیون.مهمترین کانالهای کسب اطلاع از دنیای آزاد و اتفاقات علمی و پیشرفتهای روز افزون جهان متمدن برای تامین رفاه  بهبود کیفیت زندگی مردم، برنامه دیدنیهای تلویزیون و مجلات دانشمند، دانستنیها و علمی بود.
امروز- به لطف پیشرفت وسائل ارتباطی- با تمام موانعی که دولت برای کسب اطلاعات برای ایرانیان ایجاد میکند، جمع قابل توجهی از ملت سخت کوشانه و با همت فراوان اطلاعات را جمع آوری وعده زیادی نیز به صورت مستقل و منفرد در جامعه مجازی اقدام به نشر نظرات ، دیدگاهها و اخبار میکنند.
پاشنه آشیل حکومتهای توتالیتر همانا شفاف سازی ، آموزش و اطلاع رسانی است.این نوع حکومتها در سایه تاریکی جهل و دروغ توان می یابند و به حیات خود ادامه میدهند.حکومت توتالیتر با اسطوره سازی جعل آمار و اطلاعات، جعل اخبار و به وجود آوردن حوادث ساختگی موفق میشود «توده» ناآگاه را به خدمت خود درآورد.
بر ماست که هموطنان عزیزمان را که به دلایل متعددی دسترسی به آموزش و اطلاعات ندارند و تنها راه آگاهیشان ازاطلاعات، منابع رسمی حکومتی است ، در جریان واقعیت امور قرار دهیم.باید به آنان واقعیتی که برسر  ایران و ایرانی میرود را بگوییم.بی کم و کاست و افزون و اضافه.
باید فواید یک حکومت دموکراتیک برای عامه مردم گفته شود، باید مردم بدانند که یک حکومت دموکراتیک به ناچار اخلاقی هم هست.باید دینداران را آگاه ساخت که حکومت دموکراتیک به دلایل عدیده نگاهبان عقیده آنان است و آنان در دین ورزی خود در تمامی حوزه ها آزادند و قانون – قانون واقعی، نه سندی تشریفاتی- ضامن آنان است.مردم باید بدانند حکومت دموکراتیک به دلیل ماهیت غیر ایدئولوژیک خود هیچ دستاویزی برای سرکوب مردم و حذف آزادیهای اجتماعی و سیاسی ندارد و نمی تواند داشته باشد.

ایران پس از 120 سال مبارزه در راه آزادی، اکنون حق دارد از حکومتی دموکراتیک بهره مند شود و ما نباید از تلاش برای رسیدن به هدفی که پدرانمان در 120 سال پیش آغاز کردند ، دست برداریم.
امیدواری مهمترین ویژگی ذهنی هر آزادیخواهی است که برای فردای ایران گام بر میدارد، ما اجازه نداریم با ناامیدی از تغییر ،  تلاشها و هزینه هایی که همرزمانمان داده اند را به دور افکنیم. ما در برابر تمامی خونهایی که از انقلاب مشروطیت تا 28 مرداد 32 و دوران دیکتاتوری پهلوی تا انقلاب 57 و از آن پس تا جنبش سبز 88 و تا کنون ریخته شده است، مسئولیم.
این جنبش باید نقطه پایانی بر دروغ، تزویر، ستم، انسداد سیاسی، اعدام، بی عدالتی و برادرکشی بر سر ایدئولوژی باشد.

بیایید امید خود را از دست ندهیم، برای ایرانی بهتر و شرایطی که مانند همه مردم جهان آزاد مستحق آن هستیم تلاش کنیم.